Friday, July 29, 2005

جرقه های سکوت = محتوا

این هم لیست موضوعات این کتاب شریف به فارسی
Sparks of Silence
بارقه هايي از سكوت
Selected Pearls of Avatar Mehr Baba’s Silent Words
گوهرهاي برگزیده از سخنان مهربابا
Compiled by
Anna Khandale, M.A.
Translated into Persian by Mohsen Khatami
گردآوری کننده آنا کاندیل
برگردان به فارسی: محسن خاتمی
Published by
Avatar Meher Baba Center
Rautwadi, Akola – 444005

محتوای کتاب
نگرانی
هدف خداوند است
بازی آمدن و رفتن
کدام نام باید به یاد سپرده شود؟
عشق واقعی
موهبت اندوه
شادمان بمان
عشق الهی
برکه ای از آب کثیف
عشق الهی در هر موجود
کارها را به خداوند نسبت بده
مرگ
خودت را برنده شو
عشق را خلق کن
نیایش ها
نیایش از قلب
صداقت را به یاد بسپار
رنج کشیدن
بر من مراقبه کن
برای یک عاشق خداوند
حالت نیرویکالپ
طریقت معنویت
یا خدا را بخواه یا دنیا را : نمی توانی هردو را بخواهی!
سنگ پرش
اگر خشمگینی، فراموش کن
خواسته
فقط خداوند واقعی است
به دیگران یاری برسان
گام ها
نیایش توسط واسطه
یادآوری از صمیم قلب
سلطه ی خوی حیوانی
خوی های حیوانی
ذهن
به یکی بچسب
مرگ به مفهوم واقعی
سانکاراها
کوره ی زنده
ذهن یعنی فکرکردن
من عشق جاودانه ام
جلال واقعی من
جنگ __ بازی الهی
دنیای سراب: مایا __ 1
مایا – 2
آینه ی عشق
ترک دنیا
فکر کن و بشو
روح نامیراست
مراقبه ی ذهن
عاشق من
من سرور شخصیت یافته هستم
خدا و مذهب
عشق برای خداوند
حقیقت جاودانه
آزادی از خواستن
روحانیت
تو خود حجاب هستی

تو خود حجاب هستی You are Veil

سلام
این آخرین صفحه از کتاب جرقه های سکوت از مهربابا است که تصمیم به ترجمه اش گرفتم.Saprks of Silence ولی برای عزیزان انگلیسی زبان متن اصلی را هم تایپ می کنم. فعلاٌ همین را داشته باشیم تا نوبت به ترجمه ی فارسی آن برسد.
تو خود حجاب هستی
You are Veil

Try to see me. Remember me sincerely, always, and be lost in me. When you are lost in ME, you will see ME; when you keep yourself in front, and Me behind?
Remove yourself and you will see Me.”
God plays the part of being falsely conscious of being this body.
He plays the part od creator.
He plays the part of being Himself consciously in creation.
You will find Me more and more within yourself,
within others and in every work you unselfishly do for others.
Avatar Meher Baba

Wednesday, July 27, 2005

فصل 9 از کتاب چایخانه- امپراطور زشت رو

9- امپراطور زشت رو


دریک پادشاهی دور دست در صحرای وسیع عربستان، امپراطوری زندگی می کرد که بسیار زشت رو بود. او چنان به زشترویی خود اهمیت می داد که خنده ی هرکس او را خشمگین می کرد و گمان می کرد که به زشترویی او می خندد. حتی کوچکترین لبخند بر روی لبان هرکس او را بسیار بسیار ناراحت می ساخت. وسواس او به درجه ای رسید که خنده را اکیداٌ در درون مرزهای آن پادشاهی ممنوع کرد. او اعلام کرد که اگر هرکس را در حال خندیدن در آن کشور پیدا کنند، سزایش مرگ خواهد بود. مردم آن کشور با ترس از غضب امپراطور، احساس خندیدن را ازدست دادند و همچون خود امپراطور انسان هایی جدی شدند.

در یک پادشاهی مجاور، فقیری عجیب و غریب زندگی می کرد که چیزی جز خندیدن نمی دانست. او می توانست به همه چیز بخندد: حتی به خورشید درحال طلوع و به ماه تمام. اگر نوزادی متولد می شد، او با خنده به استقبالش می رفت. و اگر شخصی از دنیا می رفت او با خنده به بدرقه اش می شتافت. هرآنچه که در زندگی آن فقیر رخ می داد، او با خنده ای از ته دل آن را می پذیرفت. خنده ی او چنان مسری بود که هرکس با او در تماس بود، از شدت خنده مانند کودکان روی زمین می افتاد و غلت می زد. آن فقیر خندان از یک کشور به کشور دیگر سفر می کرد و خنده اش را منتشر می ساخت.

و یک روز، وقتی آن فقیر به سمت خاوردور سفر می کرد، بطور اتفاقی به سرزمین آن امپراطور زشت رو وارد شد. وقتی چهره های جدی مردم آنجا را دید از خنده روی زمین افتاد. او هرگز در عمرش انسان هایی به این اخم آلودگی ندیده بود. پس به خندیدن ادامه داد. او فقط نمی توانست خودش را کنترل کند. مردم آن سرزمین خوب می دانستند که چه چیزی در انتظار آن فقیر دیوانه است. به زودی، سربازان امپراطور با سلاح های مرگبار خود برای دستگیری او آمدند. فقیر با دیدن این که دو سرباز برای دستگیری او به جرم خندیدن آمده اند، دیوانه تر شد و خنده اش شدیدتر گشت. سربازان او را در زنجیر کردند و کشان کشان به کاخ امپراطور بردند. صفی طولانی از مردم کنجکاو آنان را تعقیب کرد و آن فقیر شکم خود را نگه داشته بود و در تمام طول راه به خندیدن ادامه داد.

در آن زمان در کاخ، امپراطور جلسه ای جدی با مشاورین و وزیران خود داشت. وقتی صدای خنده ی آن فقیر به آنان رسید، تمرکز آنان بلافاصله ازبین رفت. همگی توانستند چشمان امپراطور را ببیند که از خشم سرخ شده بود و سرنوشت آن فقیر که جرات کرده بود در سرزمین او بخندد در همانجا رقم زده شده بود. درحالیکه امپراطور شمشیر بزرگ خود را برکشیده بود تا حکم را اجرا کند، فقیر دیوانه با سربازها وارد بارگاه شد. ناگهان چشمان فقیر به چهره ی زشت امپراطور افتاد و خنده اش قطع شد! و او شروع کرد با همان آب و تاب به گریستن و زاری کردن. همگی از رفتار آن فقیر دچار حیرت شده بودند.

ولی در همان لحظه اتفاقی برای امپراطور رخ داد: دیدن اینکه فقیر گریه و زاری می کند و بر سینه اش می کوبد او را سرشار از خنده ساخت. و برای نخستین بار در حافظه ی آنان که حاضر بودند، امپراطور شروع کرد به خندیدن. هرقدر که فقیر شدیدتر گریه و زاری می کرد، خنده ی امپراطور نیز بیشتر می شد. گریه و خنده ی آن دو برای مدتی ادامه یافت و تمام حاضران دربارگاه در سکوتی مرگبار آن دو را نظاره می کردند.

پس از مدتی، همچنانکه گریه فقیر و خنده ی امپراطور فرومی نشست، فقیر لبخندی بامعنی به امپراطور کرد و گفت، "ای امپراطورباقدرت! درست در کنار تو یک آینه ی بزرگ قرار دارد. از تو درخواست می کنم که نگاهی در آن به خودت بیندازی!" و وقتی امپراطور در آینه به خود نگاه کرد شگفت زده شده بود. آن خنده او را به یک شخص زیبا بدل ساخته بود. با این فیض فقیر، امپراطور راز زیبا بودن را آموخت. و به پای فقیر افتاد و درخواست بخشش کرد.

Tuesday, July 19, 2005

Belief Systems نظام های باورداشتی

فصل هشت: نظام های باورداشت

نظام باورداشت را مي توان اینگونه تعریف کرد: یک سری از افکار و مفاهیمی که براساس تجربه ی فردی فکر می کنیم درست هستند وبه قدر کافی آزمایش شده اند تا بتوان آن ها را قابل دوام و زیست پذیر درنظر گرفت. ما ادراک خود را از طبیعت واقعیت بر اساس این نظام ها پایه ریزی می کنیم
فکر سازنده است
از همان لحظات نخست زندگی، کامپیوتر زنده ی بدن/ذهن شروع می کند به انباشت، هویت سازی و طبقه بندی اطلاعاتی که از محیط اطراف دریافت می کند. اطلاعات تجربی چهارچوبی را شکل می دهند که نظام های باورداشت ما توسط آن پرورش یافته، آزمایش شده و تایید می شوند.
تجربه ی دست اول زندگی و یکپارچه سازی آن تجربه، مهارت های بقا در زندگی را به ما آموزش می دهند که به این مهارت ها برای یافتن راه خود در زندگی نیازمند هستیم. این مفاهیم که ما کیستیم و قادر به چه کارهایی هستیم عمدتاٌ براساس تجربه ی دست اول زندگی قرار دارند، و همچنین براساس اطلاعاتی که از والدین خود و اعضای خانواده در سال های اولیه کودکی گردآوری کرده ایم. بعنوان موجوداتی الهی، شاید با معرفتی باز و با نیروهای بالقوه ی نامحدود زاده شده باشیم، ولی روند اجتماعی شدن، که همگی بعنوان نوزادگان الزاماٌ از آن عبور می کنیم، به سرعت شروع می کند به تعریف کردن حدود ما، چه در سطح فیزیکی و چه در سطح رفتاری. خیلی قبل از آنکه شروع به راه رفتن و سخن گفتن کنیم، در سلسله مراتب خانواده مکانی مشخص یافته ایم: خصیصه های شخصیتی و ویژگی های فردی، ضعف ها و قوت های موروثی، مزیت یا عدم مزیت جنسی و تعداد زیادی از سایر عوامل روانی-اجتماعی که در معرض آن ها قرار گرفته ایم و بطور ناخودآگاه واکنش نشان داده ایم.

از همان ابتدای زندگی به ما آموخته اند که ما شخصی خاص هستیم با نامی مشخص و شخصیتی که به آن نام تطابق دارد، کسی که می تواند و یا نمی تواند به برخی از اهداف و بلندپروازی ها دست پیدا کند. بستگی به محیط اجتماعی که در آن زاده شده ایم، محدودیت هایی که با آن ها روبه رو هستیم کمابیش شدید خواهند بود و فرصت ما برای توفیق در اینکه کسی بشویم که از خویشتن رضایت داشته باشیم بستگی زیادی به عوامل تعیین کننده و شرطی کننده ای دارد که تحت تاثیر آن ها قرار داشته ایم.

با درنظرگرفتن این نکته که اکثریت انسان ها واقعاٌ خویشتن را باور ندارند و از خود بعنوان موجوداتی با نیروهای خلاق برای دگرگون سازی دنیای خودشان آگاهی ندارند، مشخص می شود که بیشتر انسان ها باور ندارند که می توان تغییر کرد. در دنیای ما والدین معمولاٌ در مورد قدرت ذهن چیزی به فرزندانشان نمی آموزند و نه اینکه در مورد طبیعت و ذات نورانی آنها و ظرفیت های شفادهندگی و موهبت نیروی شهودشان به کودکان آموزش می دهند. کودکان فقط تحصیل می کنند تا به محدودیت های رفتاری که برای عملکرد در خانواده و جامعه لازم است احترام بگذارند.
ما در نظام آموزشی چنین آموخته ایم تا از ظرفیت ذهنمان برای فکرکردن، خواندن، نوشتن و تجریه و تحلیل استفاده کنیم. بااین وجود، بیشتر ما هرگز چیزی در مورد نیروی خلاقه ی ذهن خود نیاموخته ایم. هرگز از والدین خود نشننده ایم که در مورد فلسفه ی سازندگی و خلاقیت ذهن صحبت کنند. فقط وقتی که بالغ شده ایم و بعنوان عضوی مستقل از جامعه عمل کرده ایم است که واقعاٌ هشیار می شویم بسیاری از رفتارها و عادات و نگرش هایمان از والدین به ما به میراث رسیده اند و اینکه این عادات می توانند مخرب و سبب ایجاد رنج برای خود و سایرین باشند.
وقتی شروع می کنیم به توجه کردن به رفتارهایمان درمی یابیم که بجای پاسخ دادن در موقعیت ها، فقط واکنش نشان می دهیم. ما غالباٌ در موقعیت هایی که واقعاٌ نیاز به چیزی داریم و چیزی را می خواهیم خرابکاری می کنیم. چنین به نظر می رسد که بیشتر اوقات بصورت نوعی"خلبان اتوماتیک" عمل می کنیم: بدون فکر کردن سخن می گوییم، بدون تامل کردن عمل می کنیم، بدون نگاه کردن می پنداریم که می بینیم و بدون گوش دادن پاسخ می دهیم. بسیاری از مردم تمام زندگی خود را بعنوان "فردی که باید باشند" سپری می کنند بدون اینکه واقعاٌ از خود بپرسند: "من کیستم؟"؛ بدون اینکه هرگز این پرسش را داشته باشند که "نیاز من چیست؟" یا "به کجا می روم؟"

وقتی شروع می کنیم به توجه کردن به رفتارمان، به سرعت در می یابیم که ما رنج عظیمی را برای خودمان ایجاد می کنیم و بیشتر اوقات بدون هیچ دلیل قابل کشف. ما غالباٌ از خودمان مفاهیمی منفی و محدود کننده داریم و همین مفاهیم را در مورد دیگران و زندگی نیز بکار می گیریم.

مفاهیم، نگرش ها و نظام های باورداشت که ما داریم تشکیل نوعی معیار یا فیلتر را می دهند که توسط آن ها واقعیت را تجربه و درک می کنیم. تجاربی که داریم به ما می گویند که نگرش های ما درست هستند و بنابراین نظام باورداشت ما را تایید و تقویت می کنند. متاسفانه بسیاری از باورهای ما واقعاٌ به ما خدمت نمی کنند و در واقع می توانند برای صحت وجود و آرامش ذهن ما مضر باشند.

نظام باورداشت موروثی یا نظامی که در دوران جوانی پرورده ایم اینک برای ما ارزش واقعی ندارد، حتی اگر توسط عادت های ما به عملکردشان ادامه بدهند و جزیی ذاتی از شخصیت اجتماعی ما را شکل داده باشد. از آنجا که افکار در اساس خلاق و سازنده هستند، ما بطور ناخودآگاه به زندگی بخشیدن به این نظام باورداشت ادامه می دهیم، صرفنظر از اینکه آیا نهایتاٌ مفید هستند یا نیستند.

با پرورش شهود ما شروع می کنیم به توجه کردن به کیفیت افکاری که داریم: هم در سطح خودآگاه و هم در سطح ناخودآگاه. با پذیرفتن این امکان که افکار سازنده هستند ما طبیعتاٌ شروع می کنیم به اکتشاف افکاری که در درونمان نگه داشته ایم (افکار در مورد اینکه ما کیستیم، افکار در مورد دیگران و در مورد طبیعت زندگی، واقعیت، تکامل و رشد روحانی).

با بررسی عمیق نظام باورداشت و نگرش های ذهنی، شروع می کنیم به تشخیص اینکه کدام یک از باورها از گذشتگان دور به ما رسیده اند، کدام یک را از خانواده گرفته ایم و کدام اجتماعی و کدام شخصی هستند. با رشد شفافیت و کشف رمز در این خصوص، ما نظام های باورداشت مربوط به گذشتگان را که سبب ایجاد تصویری منفی از خود و ترس و عدم اعتماد است متحول می کنیم و آن ها را با نگرش های مثبتی از پذیرفتن خود و روحیه بخشی و اعتماد جایگزین می سازیم.
با آموختن اینکه بین خویشتن اساسی خودمان و شخصیت خود تفاوت قایل شویم، از الگوهای عادتی که ما را از خودبودن باز می دارند رها شده و نگرش های دورنی را که سبب تقویت و تشویق بیان خلاق استعدادهایمان است پرورش می دهیم.
شهود
Intuition
بیدارسازی راهنمای درونی
Awakening your inner guide
جودی جی
Judee Gee

محتوا
مقدمه کتاب
مقدمه مترجم
بخش اول
شهود: حق مادرزاد هر انسان
فصل یک: شهود چیست؟
فصل دو: چهار طریق عملکرد شهود
فصل سه: شهود: عاملی تسهیل کننده برای تکامل فردی
فصل چهار: شهود _ هدیه ای فراموش شده
بخش دوم
ابعاد بدن، ذهن و وجود: ادراک و تحول دنیای دورن ما
فصل پنج: بدن __ عبادتگاه روح
فصل شش: فیزیولوژی ترس و توکل
فصل هفت: تنفس، حرکت و عواطف
فصل هشت: نظام های باورداشت
فصل نه: دروغ فردی و کلید جاودانه
فصل ده: بدن انرژی
بخش سوم
پرورش شهود: خلق کردن ساختار درون
فصل یازده: مراسم آماده سازی درون
بخش چهارم
بکارگرفتن شهود
فصل دوازده: چرخه ی خلاق بیان شهودی
فصل سیزده: راهبردهایی برای تعبیر نمادهای شهودی
فصل چهارده: تمرینات مراقبه ی فردی و تکنیک هایی برای تکامل
بخش پنجم
بکارگرفتن شهود خود با دیگران
فصل پانزده: روشن بودن
فصل شانزده: مقررات تمرین
فصل هفده: تمرین های شهودخوانی
فصل هجده: شهود بعنوان ابزار شفا
فصل نوزده: تمرین شفابخشی
ضمیمه یک: در مورد نویسنده

How TeaHouse came into beingداستان پیدایش چایخانه / از مقدمه کتاب چایخانه

تولد چای خانه
چای، این نوشیدنی آسمانی، زمانی فقط در ناحیه ای مشخص از امپراطوری چین یافت می شد. به تدریج و با گذشت زمان، مردم در گوشه های دیگر دنیا از وجود آن آگاه شدند.

زمانی که خبر وجود چای به سرزمینی به نام "کشور باورکنندگان" رسید، مردم آنجا به آسانی وجود چای را باور کردند. نخست وزیر بی درنگ ترتیبی داد تا گروهی از مردان خردمند آن کشور برای آوردن نمونه های چای به چین اعزام شوند.

پس از سفری طولانی، سفیران به چین رسیدند و امپراطور چین صندوقی بزرگ از برگ های چای به آنان هدیه داد. آنان این هدیه را با هیاهو و نمایش خاص به کشور خودشان بردند. پس از رسیدن به وطن، آنان معابد بزرگی در سراسر کشور برپا ساخته و مردم شروع کردند به پرستش چای بعنوان مقدس ترین چیزها. ولی هیچکس هرگز چای را مزه نکرده بود.

زمانی که پیرمردی از این کشور این حقیقت ساده را به هموطنانش نشان داد و از آنان خواست تا برگ های چای را بجوشانند و آن را مزه کنند، مردم آن سرزمین پیرمرد را بعنوان یک غیرمومن محکوم کردند و او را از کشور راندند.

سرزمین دیگری بود که "کشور منطقیون" نام داشت؛ این کشور پر از روشنفکران و هزاران هزار موسسه ی آموزشی بود. زمانی که خبر مهم کشف چای به آنجا رسید، بحث های داغ میان روشنفکران در مورد وجود چای درگرفت. آنان سالیان سال در مورد چای بحث کردند. وقتی که نتوانستند به نتیجه ای دست پیدا کنند، نهایتاٌ بالاترین مرجع دانش آموختگان کشور تصمیم گرفت که چنین چیزی به نام چای نمی تواند وجود داشته باشد. بنابراین مردم جستجو برای چای را کاملاٌ ترک کردند.

و سرزمین سومی وجود داشت که "کشور دانشمندان" خوانده می شد. در اینجا آنان شروع کردند به ساختن چای در آزمایشگاه های خودشان. هزاران نوع گیاه از جنگل های وحشی را جمع آوری کردند و صدها آزمایش روی آن ها انجام دادند. بسیاری از مردم پس از نوشیدن انواع مختلف چای جان خودشان را از دست دادند و بسیاری دیگر بطور جدی بیمار شدند. وقتی که هیچ موفقیتی به دست نیاوردند، دانشمندان اعلام کردند که "کشف چای" چیزی جز یک شایعه نیست که میان مردم جاهل شیوع یافته. بنابراین، دیگر دلیلی وجود نداشت که تحقیقات در مورد چای ادامه پیدا کند.

و در آخر، سرزمین چهارمی بود که "کشور غیرمومنان" خوانده می شد. زمانی که اخبار به آن کشور رسید، آنان بی درنگ فیلسوفان و اندیشمندان خود را برای تایید موضوع به کشور چین فرستادند. پس از رسیدن به چین، آنان نزد امپراطور بزرگ رفتند و درخواست نمونه های چای، این نوشیدنی آسمانی کردند. امپراطور بهترین انواع چای را به آنان هدیه کرد.

ولی فیلسوفان و اندیشمندان "کشور غیرمومنان" مشاهده کردند که حتی روستاییان فقیر چین هم چای می نوشند. و آنان فکر کردند، "هرچه که توسط توده ها و مردمان معمولی مصرف شود نمی تواند نوشیدنی آسمانی باشد و امپراطور چین ما را گول زده است." بنابراین در هنگام بازگشت به وطنشان، آنان هدیه ی امپراطور را که بسته هایی از بهترین نوع چای بود در رودخانه ریختند.

در این حال، آن پیرمرد که از "کشور باورکنندکان" رانده شده بود، ترتیبی داد که نمونه ای از چای از کشور چین را دریافت کند. درست در مرز این چهار کشور، او کلبه ای کوچک را برپا ساخت و شروع کرد به تقدیم چای به مسافران خسته و کاروان هایی که در گذر بودند. هرکس که چای او را می نوشید، به مزه ی واقعی چای مشرف می شدو و چایخانه ی او قبله گاه عاشقان چای شد.
از
بجای مقدمه
جا دارد که بجای مقدمه ی این کتاب، داستانی شرقی را بعنوان تمثیل بیاورم.
بسیاری از این تمثیل ها توسط مرشد عزیزم در سخنرانی هایش ما را بارها و بارها بیدار ساخته است:
مسافر

Saturday, July 16, 2005

سوابق به انگلیسی resume mohsenkhatami

سوابق به انگلیسی my resume

R e s u m e’


Personal
Name: Mohsen
Surname: Khatami
Date of Birth: September 21, 1951
Place of Birth : Tehran, Iran
Married, 2 sons.

Education:
Hadaf High School, Tehran Iran, Diploma in Mathematics, 1968
State University Of New York at Buffalo, B.A. in Interactive Media, 1977
State University Of New York at Buffalo, M.A. in Media Study, 1979

Employment:

1979 -1988: Bayer Iranchemie A.G.: Company’s Representative in Legal and Internal Affairs.
1988 - 1989: Arya Book Shop, manager/owner, in Hasankeef, Kelardasht, Mazandaran, Iran.
1989 -1991: Iran Chamber of Commerce, Industries and Mines: Public Relations officer and International Affairs staff.
1991 -1992: IRIB: International Affairs, News Exchange Dept, News Editor and ‘Asia vision’ Satellite coordinator.

free-lance work
1992, Co-founder of Mehr Research Institute, producing instructional material on health, meditation and self-development techniques.

1992-2005, self-employed, at the Service of the Cosmos!


1991-2005: Translated 46 books and magazines, the followings........

Thursday, July 14, 2005

list of translations up to date!

Thursday, July 14, 2005

List of translations up to date!

From English to Persian (Farsi) language

By other authors


39. Come, People of The World, Buddha’s spiritual couplets, In Persian and English, By S.N. Goenka, published by Kalame Shabda, Tehran, first print 2003, ISBN 964-94575

40. The little Book of Buddhist Wisdom, compiled by Richard and Diana St, Ruth, In Persian and English, published by Kalame Shabda, Tehran, first print 2003, ISBN 964-94575-1-8

41. The Celestial Prophecy, A pocket Guide book of the Nine Insights, by James Redfield, published by Kalame Shabda, Tehran, first print 2003, ISBN 964-94575-4-2

42. Intuition, Awakening Your Inner Guide, by Judee Gee

43. Chaikhana, The Tea House, a collection of short mystical stories, By Mosafir, translated from Hindi to English by Vasant B. Pole

44. Sparks of Silence بارقه هايي از سكوت Selected Pearls of Avatar Mehr Baba’s Silent Wordsگوهرهاي برگزیده از سخنان مهربابا Compiled byAnna Khandale, M.A. (under consideration for printing)

45. Extracts From The Teachings of Avatar Meher Baba ( A Practical guide to daily life)

From Persian to English

46. Drunkenly Along The Sufi Path of Love, by Mohsen Khatami & Prem Shashi, a special selection of 18 ghazals and the first 18 couplets from Masnavi Manavi, of the 13th-century Persian mystical poet, Jalaleddin Rumi. It features some new translations of his poems as well as brief biographies of him and his master Shams. Interwoven with 25 striking and original painted mandalas.


Osho’s books


1. The Book of Secrets, Science of Meditation,
The 112 Meditation Techniques described in Vigyana Bhairava Tantra,
in 7 volumes, 1800 pages A4.
2. Zartushtra, The God That Can Dance, 400 pages A4
3. The Book of Books, on Buddha’s teachings, (Dhammapada, Vol 3), 250 pages A4
4. The Secret (on Sufism ), 570 A4 {First published in March 2001, by Frararavan Publications, in 2 volumes : ISBN for both =946-613-35-8 Vol. 1- ISBN =946-613-46-3 / Vol. 2 –ISBN = 946-613-47-1, both volumes 4th print, 2004}
5. Secret of Secrets (on Taoism ) 400 pages A4
6. Dhammapada, Series 11, (on Buddha’s teachings), 240 pages A4
7. Divine Melody, (on Songs of Kabir), 240 pages A4
8. The First Principle (on Zen), 130 pages A4
9. Zen: The Path of Paradox (3 Volumes), 830 pages A4
10. Golden Future: The Greatest Challenge (compilation), 100 pages A4
19. I Teach Religiousness, Not Religion, 130 pages A4
11. Ah, This! (on Zen) {first Published in Sept. 2000, by Aveezheh Publications, Tehran/Iran,4th print in March2003, ISBN=964-6652-12-3}
12. Dogen, Zen Master, 115 pages A4
13. Sixty short stories in Zen, with commentary, the first Tarot cards- booklet, 70 pages A4
14. Transcendental Game of Zen, New Tarot cards- booklet, 90 pages A4
15. Seeds of Wisdom, (A collection of His Letters) 130 pages A4
16. No-mind: The Flowers of Eternity (on Zen) 140 pages A4 (published in Iran, by Sea Gull publications, under two ISBNs 964-7307-09-2/964-5705-15-0/summer 2002,
17. And Here, and Now, Vol. 1, 220 pages A4
18. “Diamonds of Awareness” The First compilation in Farsi, from some of the above sources, (first print, Spring 2003, by Sea Gull Publication, Tehran, Vol. 1, 255 pages A4
19. Marriage, Osho Times Magazine, Asian Edition, June 2000, 60 pages A4
20. Five Audio Tapes: on “money”, “compassion”, “aloneness”,
“Sex, a Door to Super nature” and “What is Love? 180 pages A4
21. The Transmission of The Lamp, The Uruguay Talks . Third volume, in 2 volumes: first 339 page, Second 358 pages = 697 pages A4
22. My Way: The Way of White Clouds, 270 pages A4
23. Path of Love, (on Songs of Kabir ), 245 pages A4
24. Path of Meditation, Step by step guide to meditation, 187 pages 25. From Sex to Superconsciousness , 146 pages
26. Forgotten Language of the Heart, 123 pages A4
27 . Witnessing the Murky, Rich World of Emotions, Osho Times Magazine, Asian Edition, May 2001, 53 pages A4
28. Yoga for the New Millennium, Osho Times Magazine, Asian Edition, Dec 2000, 41 pages A4
29. Breaking Free From The Past Osho Times Magazine, Asian Edition, Dec. 1999, 41 pages A4
30. Six keys to your child's success in 2000, Osho Times Magazine, Asian Edition , Sept 1999, 38 pages A4
31. Journey of Anger: suppression, transformation, compassion, Osho Times Magazine, Asian Edition, Sept 2000, 30 pages A4
32. Five Selected Articles on love and awareness, Osho Times International Magazine, Fall 1998, 28 pages A4
33. Education For Life and Death, Osho Times Magazine, Asian Edition, May 2000, 25 pages A4
34. Five selected questions and answers, from various sources, 14 pages A4
35. Priests and Politicians: The Mafia of The Soul, a compilation, 108 pages A4
36. The Art of Dying, Talks on Hasidism, 239 pages A4
37. Yoga, The Alpha and Omega, Vol. 5, 200 pages A4
38. The Rebellious Spirit, 358 pages A4.


Only 8 volumes of the above are published in Iran,

the rest need to be made available for the public.


For further information please contact mohsenlove@gmail.com